به این معنی که میل

میل - معنی در دیکشنری آبادیس

میل. /meyl/. مترادف میل: آرزو، آهنگ، اشتیاق، التفات، انحراف، تلنگ، تمایل، توجه، حب، خواست، کام، خواهش، داعیه، رغبت، شهوت، علاقه، عنایت، قصد، گرایش، محبت، مشیت، نیت، هوس، هوی. متضاد میل: بیزاری ...

Read More
معنی میل لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ میل در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب

Read More
میل - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

میل در معانی زیر به کار می‌رود:

Read More
معنی میل لغت نامه دهخدا پارسی ویکی

- میل فرق ؛ سنجاقی بلند به بلندی چهار انگشت گشاده که غالباً سر آن چون تبرزینی باشد از زر یا سیم یا آهن و برنج که زنان بدان موی فرق جدا و خط فرق پیدا کنند.

Read More
معنی میل واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. میل . (ع اِ) هر آلت فلزی باریک و بلند. میله .-. میل انگشتر ؛ میلی است فلزی مخروطی شکل که به وسیله ٔ آن حلقه ٔ انگشتر را بزرگ و یا صاف می کنند. (یادداشت لغت نامه ).-. میل سوپاپ ؛ در ...

Read More
مایل - معنی در دیکشنری آبادیس

یک مایل در خشکی = 1609 متر. مایل ( Mile ) [اصطلاح دریانوردی] :واحد معمولی برای اندازه گیری فاصله . مایل دریایی برابر با 2/6080 فیت و مایل زمینی برابر با 5280 فیت میباشد . بعبارتی دیگر هر مایل دریایی 15/1 برابر ...

Read More
معنی میل فرهنگ فارسی معین

[ ع . ] (اِ.) 1 - سیخ فلزی . 2 - یکی از ادوات ورزش باستانی که از چوب ساخته می شود.

Read More
معنی میل در دهخدا جدول یاب

معنی میل در لغت نامه دهخدا: میل، کج گردیدن در خلقت، ،، میل، کجی و خم در خلقت، ، کجی بنا، ،، میل، مرد بسیارمال، ج، ماله، ، مَوِّل،، میل، ج ِ مائل، ، رجوع به ...

Read More
معنی میل 7 لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

به حلوا گرچه طبعت میل دارد گر افزون خورده باشی هم تب آرد. نظامی . - میل کردن ؛ اشتیاق داشتن و آرزو کردن و گرایستن . - رغبت کردن . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). رغبت . - منحرف شدن . منحرف گردیدن .

Read More
معنی میل لغت نامه دهخدا پارسی ویکی

- میل در میل ؛ به درازا و پهنای میلی . مربعی به طول و عرض یک میل : طناب نوبتی یک میل در میل به نوبت بسته بر در پیل در پیل . نظامی . - کنایه است از مساحتی بسیار. عرصه ای پهناور :

Read More